جوجوی منجوجوی من، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

فاطمه جوجه حنایی مامان رهرا

عروسک مامان یازده ماه شد

سلاااااااام ی دونه ی من مامان فدات دوردونه الهی صد ساله بشی برام نفس من مامان فدات شه ک انقدر بزرگ شدی و کارات شیرین شده دیگه داری ب ی سالگیت نزدیک میشی  مام در تدارک گرفتن جشن تولد برای ی دونه جوجو مونیم البته قبلش عروسی دایی محسن اونو رد کنیم تمرکز رو جشن تولد شماس عشقققققققققققم و اما کار جدید اینکه غذا رو میخای خودت بخوری اگه چیزی رو بهت ندیم سریع لب درس میکنی و گریه شدید و ارومم نمیشی براحتی دستمال میکشی خونه رو با من جارو دستی رو ک عاشقشی گوشی و لب تابم ک از دستت در امان نیس دور سرت بگردم عزییییییییز دلم مامانی حسابی مشغول کارای خونم توام حسابی شیطون شدی و غر میزنی الانم بزور خوابوندمت خلاصه ک داری پوستمونو میکنی نفس خانمممم...
24 بهمن 1393

دخترم و ی عالمه مریضی و ادیت شدن:(

سلام نفس نفسای مامان قربون شکل ماهت بشم ک مریض شدی باور کن انقد مشغول مریضی و دکترت بودم نشدبیام ده ماهگی نو تبرک بگم بهت بعد از سرما خوردگی نه ماهگی  اسهال اتفراغ شدیددددددددددددد از پا دراورد جفنمونو بیچاره بابایی مکیدونس بکدوممون برسه بعدشم ی هفته نبود خوب شدیم تو باز ی سرماخوردگی بد گرفتی و در همین حین دندونای بالاتم شرو کرد ب در اومدن باعث شد بیشتر ادیت شی خیلی خیلی لاغرت کرد من ک ازغضه دیق کردم نمیدونی چقد دکتر ب دکتر رفتیم سر تب کردنای شدیدت تازه بعد ی ماه از یشب بهتر شدی خلاصه ک ماه خیلی سختی رو گدروندیم قربونت بشم الهی همیشه سالم باشی برام بختدی وشیظونی کنی اما کارای جدید ی قرتی تمام عیار شدی یسره قر میدی با عرئسکات خاله باز...
20 بهمن 1393
1